غم نبود پدر

ساخت وبلاگ
 

 

 

 

بنويس از چشمان هميشه به راه،كه آه از نهادش بلند ميشود!

از دستان  گرم و پُر ادعّاى پدر،كه ادعّايش به صد كوه ميارزد!

آه كه اين آه ها از هزاران ناله و زارى بدتر است،آهِ من بوى پشيمانى و افسردگى ميدهد

سود كه ندارد هيچ!حالم را بى حال ميكند!روز روشن است و افكارم همچو شب تاريك

هيچ شمعى نميتوانم روشن كنم ،فقط كور سوى اميد در قلبم صدا ميكند،

با زبانِ بستهء دل با سوزو گداز فرياد ميزنم ببخش مرا پدر،ببخش كه بخشش تو آرام ميكند مرا

ببخش كه راهگشاى درهاى بسته ام بودى ،تو ديگر نيستى امّا دعايت هست

درد عشق...
ما را در سایت درد عشق دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : atashe66del بازدید : 302 تاريخ : سه شنبه 9 بهمن 1397 ساعت: 15:21